
یادگیری لغات ضروری زبان انگلیسی یکی از مهمترین گامها برای تسلط بر مهارتهای گفتاری و نوشتاری است. مجموعهی ۵۰۴ واژه ضروری به زبانآموزان کمک میکند تا با واژههای پرکاربرد در موقعیتهای مختلف آشنا شوند و از آنها در مکالمات روزمره استفاده کنند.
در این درس، به بررسی واژه Uneasy میپردازیم که از لغات مهم درس ۱۹ مجموعه ۵۰۴ است.
برای یادگیری سایر لغات این درس و مشاهدهی کاربردهای واقعی آنها، میتوانید به درس ۱۹ لغات ۵۰۴ مراجعه کنید.
معنی و تلفظ
کلمه: Uneasy
تلفظ: /ʌnˈiː.zi/ – آنایزی
معنی: ناراحت، مضطرب، ناآرام
📋 پاسخنامه آزمون
همه این کلمات از کتاب معروف ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی هستند. این واژهها جزو پرتکرارترین لغات زبان انگلیسیاند، طوری که اگر به آنها مسلط باشید، تقریباً نیازی به کلاس زبان نخواهید داشت!
مشاهده درس اول ۵۰۴تعریف کلمه Uneasy
کلمه Uneasy به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد احساس آرامش نمیکند، معمولاً بهدلیل اضطراب، نگرانی یا شک و تردید. این واژه بیشتر برای توصیف احساسات انسان به کار میرود، زمانی که از چیزی مطمئن نیست یا در موقعیت ناخوشایندی قرار دارد.
Uneasy یک صفت (Adjective) است و در جملات برای توصیف حالت روانی یا ذهنی افراد به کار میرود.
چند نکته درباره Uneasy
- Uneasy اغلب در مورد نگرانیهای درونی یا احساس ناآرامی در یک موقعیت به کار میرود.
- مترادفهایی مانند anxious, nervous و worried معنایی نزدیک دارند، اما Uneasy معمولاً احساس خفیفتر و مبهمتری از نگرانی را منتقل میکند.
- گاهی برای توصیف روابط، موقعیتها یا سکوتهای ناراحتکننده نیز استفاده میشود.
کاربردهای کلمه Uneasy در جمله
مثال ۱:
She felt uneasy about walking home alone at night.
او نسبت به تنها راه رفتن در شب احساس ناراحتی داشت.
مثال ۲:
There was an uneasy silence after his comment.
بعد از حرف او سکوتی ناآرام در فضا حکمفرما شد.
مثال ۳:
I always get uneasy before a big presentation.
قبل از یک ارائهی بزرگ همیشه مضطرب میشوم.
مثال ۴:
He looked uneasy when they mentioned his name.
وقتی نامش را بردند، ناآرام به نظر میرسید.
مثال ۵:
The villagers were uneasy about the strange noises from the forest.
روستاییان از صداهای عجیب جنگل احساس نگرانی داشتند.
مثال ۶:
Her uneasy expression showed that something was wrong.
چهرهی ناآرامش نشان میداد که مشکلی وجود دارد.
مترادفها (Synonyms)
- Anxious – مضطرب
- Nervous – عصبی، نگران
- Restless – بیقرار
- Worried – نگران
متضادها (Antonyms)
- Calm – آرام
- Confident – مطمئن
- Relaxed – آسوده
آزمون کلمه Uneasy
جای خالی را با گزینهی درست پر کنید:
- She became ______ when she realized she was being followed.
a) calm
b) uneasy
c) patient
d) cheerful - There was an ______ silence after the teacher announced the test results.
a) easy
b) uneasy
c) relaxed
d) silent - I always feel ______ when I have to speak in public.
a) uneasy
b) confident
c) proud
d) strong - He gave an ______ smile, trying to hide his fear.
a) honest
b) uneasy
c) cheerful
d) calm - The students were ______ about the upcoming exam.
a) excited
b) uneasy
c) bored
d) relaxed - Her ______ look told me she didn’t agree with the plan.
a) uneasy
b) confident
c) quiet
d) happy - The audience grew ______ as the speaker kept silent for too long.
a) relaxed
b) uneasy
c) hopeful
d) joyful - The dog seemed ______ when it heard the thunder.
a) calm
b) uneasy
c) lazy
d) patient - He felt ______ about accepting the offer from a stranger.
a) proud
b) uneasy
c) brave
d) grateful - Everyone became ______ when the lights suddenly went out.
a) uneasy
b) happy
c) focused
d) peaceful
پاسخنامه آزمون
- b) uneasy
- b) uneasy
- a) uneasy
- b) uneasy
- b) uneasy
- a) uneasy
- b) uneasy
- b) uneasy
- b) uneasy
- a) uneasy
جمعبندی
واژهی Uneasy به معنای “ناراحت یا مضطرب بودن” است و برای موقعیتهایی استفاده میشود که در آن شخص از چیزی مطمئن نیست یا احساس آرامش ندارد. این کلمه یکی از لغات مهم در درس ۱۹ مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری است و یادگیری آن به شما کمک میکند احساسات و موقعیتهای روانی را در مکالمات انگلیسی بهصورت طبیعیتر بیان کنید.


