
یکی از چالشهای بزرگ در یادگیری زبان انگلیسی، آشنایی با کلمات و اصطلاحاتی است که در موقعیتهای مختلف کاربرد دارند. کلمه unaccustomed از جمله واژگانی است که بهطور ویژه در توصیف شرایط و وضعیتهایی استفاده میشود که فرد یا چیزی به آن عادت نداشته باشد. این واژه در کتاب ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی گنجانده شده است و یادگیری آن میتواند توانایی شما را در بیان احساسات و تجربیات مختلف تقویت کند. در این درس، به توضیح دقیق معنی و کاربردهای این کلمه پرداخته و با مثالهای مختلف، نحوه استفاده از آن را در مکالمات و نوشتهها توضیح خواهیم داد.برای یادگیری بهتر واژگان ضروری انگلیسی، بهترین روش استفاده از فیلمها و کلیپهایی است که کاربردهای واقعی این کلمات را نشان میدهند. برای شروع، به درس اول لغات ۵۰۴ مراجعه کنید تا با این کلمات بهطور مؤثر آشنا شوید.
تلفظ:
آن اَکَستَمَد /ʌn.əˈkʌs.təmd/
معنی واژه unaccustomed
واژه unaccustomed به معنای “غیرعادی” یا “نا آشنا” است. این کلمه زمانی استفاده میشود که فرد یا چیزی به یک وضعیت یا شرایط خاص عادت نداشته باشد. به عبارت دیگر، وقتی که یک فرد با چیزی یا وضعیتی آشنا نیست یا با آن مواجه نشده است، میتوان گفت که او unaccustomed به آن است. در مکالمات و متون مختلف، این واژه برای توصیف شرایط، رفتارها یا وضعیتهایی بهکار میرود که فرد تجربه یا آشنایی قبلی با آن نداشته باشد.
کاربردهای رایج کلمه unaccustomed
- عدم عادت به شرایط جدید (Not accustomed to new situations):
- این حالت به وضعیتی اشاره دارد که فرد به محیط یا شرایط جدید عادت نکرده باشد.
- Example: She felt unaccustomed to the loud noise of the city after moving from a small village.
(او بعد از مهاجرت از یک روستا به شهر، به سر و صدای بلند شهر عادت نکرده بود.)
- عدم عادت به کاری خاص (Not accustomed to a specific task):
- وقتی فرد به انجام کار خاصی عادت نداشته باشد.
- Example: John was unaccustomed to working late hours, so he was exhausted by the end of the week.
(جان به کار کردن در ساعات دیر وقت عادت نداشت، بنابراین تا پایان هفته بسیار خسته شده بود.)
- عدم آشنایی با محیط (Not accustomed to an environment):
- زمانی که فرد به محیط جدیدی که در آن قرار دارد عادت نکرده باشد.
- Example: The soldiers were unaccustomed to the harsh conditions of the desert.
(سربازان به شرایط سخت بیابان عادت نکرده بودند.)
- عدم آشنایی با رفتار یا عادت جدید (Not accustomed to a new habit):
- زمانی که فرد به رفتار یا عادتی جدید عادت نداشته باشد.
- Example: The students were unaccustomed to the strict rules of the new school.
(دانشآموزان به قوانین سخت مدرسه جدید عادت نکرده بودند.)
مثالهای کاربردی برای کلمه unaccustomed:
- After living in the countryside for many years, he was unaccustomed to the fast-paced life of the city.
(بعد از سالها زندگی در روستا، او به زندگی پرسرعت شهر عادت نکرده بود.) - The workers felt unaccustomed to the new machines, and it took them time to get used to them.
(کارگران به ماشینهای جدید عادت نکرده بودند و زمان برد تا به آنها عادت کنند.) - She was unaccustomed to the cold weather and had to wear several layers of clothing.
(او به هوای سرد عادت نکرده بود و مجبور بود چند لایه لباس بپوشد.) - The children were unaccustomed to the long school hours and found it hard to adjust.
(کودکان به ساعتهای طولانی مدرسه عادت نکرده بودند و برای سازگاری با آن مشکل داشتند.) - It was an unaccustomed feeling to be in such a large crowd after being alone for so long.
(بعد از مدتی تنها بودن، حضور در جمعیت زیاد حس عجیبی بود که به آن عادت نداشت.) - His unaccustomed reaction to the criticism showed that he was not used to being judged.
(واکنش غیرعادی او به انتقاد نشان میدهد که او به قضاوت شدن عادت نداشته است.)
آزمون
- What does “unaccustomed” mean?
a) Familiar
b) Not used to
c) Comfortable
d) Difficult - If someone is unaccustomed to the cold, they:
a) Enjoy the cold weather.
b) Are used to the cold.
c) Find the cold uncomfortable.
d) Don’t feel anything about the cold. - The soldiers felt _______ to the new environment.
a) accustomed
b) unaccustomed
c) happy
d) excited - Choose the correct sentence:
a) She was unaccustomed to waking up early every morning.
b) She was unaccustomed to waking up late every morning.
c) She was accustomed to waking up early every morning.
d) She was accustomed to waking up late every morning. - If a person is unaccustomed to hard work, they:
a) Enjoy working hard.
b) Have difficulty working hard.
c) Never work.
d) Work hard easily.
آزمون درست یا غلط:
- “Unaccustomed” means being familiar with something.
a) True
b) False - If someone is unaccustomed to something, they are likely to feel uncomfortable or uneasy.
a) True
b) False - Unaccustomed can describe a person who is used to something.
a) True
b) False
تطبیق معنی:
- Match the sentence with the correct definition:
a) He felt unaccustomed to the heat of the desert.
b) She was unaccustomed to staying up late.
c) The workers felt unaccustomed to the new rules.i) Not familiar with a climate
ii) Not familiar with a time schedule
iii) Not familiar with new rules
پرکردن جاهای خالی:
- The teacher was _______ to the noise in the classroom after the students returned from summer break.
a) unaccustomed
b) accustomed
c) used
d) familiar
پاسخها:
- b
- c
- b
- a
- b
- b
- a
- b
- a → i
b → ii
c → iii - a
جمعبندی
واژه unaccustomed یکی از کلمات ضروری در زبان انگلیسی است که برای توصیف وضعیت یا شرایطی به کار میرود که فرد به آن عادت نداشته باشد. این کلمه در مکالمات و نوشتهها برای بیان مشکلات یا ناراحتیهایی استفاده میشود که ناشی از ناآشنایی با چیزی است. با تمرین بیشتر این کلمه و کاربردهای آن در موقعیتهای مختلف، میتوانید توانایی خود را در استفاده صحیح از آن در مکالمات روزمره افزایش دهید.