
کلمه reform یکی از واژگان کلیدی و پرکاربرد در مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی است. این واژه به معنای اصلاح کردن یا بهبود دادن بهکار میرود و در زمینههای مختلف مانند سیاست، آموزش، رفتارهای فردی و تغییرات اجتماعی استفاده میشود. یادگیری این کلمه به شما کمک میکند تا مهارتهای زبانی خود را در موقعیتهای رسمی و غیررسمی تقویت کنید. در این درس، با تلفظ صحیح، معانی مختلف، و کاربردهای متنوع این واژه آشنا خواهید شد و از طریق مثالها و تمرینهای متنوع، استفاده از آن را بهصورت عملی فرا خواهید گرفت. برای یادگیری بهتر واژهها و مشاهده استفاده واقعی آنها در زندگی روزمره، درس سوم لغات ۵۰۴ را مشاهده کنید و با استفاده از تکنیکهای کاربردی، این لغات را به راحتی یاد بگیرید.
تلفظ: ریفورم /rɪˈfɔːrm/
معنی
کلمه reform در زبان انگلیسی به معنای اصلاح کردن یا بهبود دادن است. این واژه معمولاً در موقعیتهایی استفاده میشود که نیاز به تغییرات مثبت یا بازسازی یک سیستم، قانون، رفتار یا روند وجود دارد. اصلاحات میتوانند در جنبههای مختلف زندگی، از سیاست و اقتصاد گرفته تا آموزش و رفتار فردی، اعمال شوند.
کاربردهای رایج کلمه reform
- اصلاح سیستمها یا قوانین
Reform اغلب برای تغییر یا اصلاح سیستمها و قوانین اجتماعی و سیاسی استفاده میشود.- مثال: “The government promised to reform the tax system.”
(دولت قول داد که سیستم مالیاتی را اصلاح کند.)
- مثال: “The government promised to reform the tax system.”
- بهبود رفتار یا روندها
این کلمه میتواند به اصلاح رفتارها یا عادتهای ناپسند فردی اشاره داشته باشد.- مثال: “He is trying to reform his bad habits.”
(او در تلاش است تا عادتهای بد خود را اصلاح کند.)
- مثال: “He is trying to reform his bad habits.”
- بازسازی در سازمانها یا نهادها
در کسبوکار یا آموزش، reform برای ایجاد تغییرات مثبت و سازنده در سیستمها بهکار میرود.- مثال: “The school introduced a new program to reform the education system.”
(مدرسه یک برنامه جدید برای اصلاح سیستم آموزشی معرفی کرد.)
- مثال: “The school introduced a new program to reform the education system.”
- تغییرات اجتماعی یا فرهنگی
این واژه در زمینههای اجتماعی نیز برای ایجاد تغییرات مثبت در فرهنگ یا جامعه استفاده میشود.- مثال: “Social reform is essential for progress.”
(اصلاحات اجتماعی برای پیشرفت ضروری است.)
- مثال: “Social reform is essential for progress.”
مثالهای کاربردی برای کلمه reform
- اصلاحات در قوانین و سیاستها
- The parliament passed a bill to reform healthcare.
(پارلمان لایحهای برای اصلاح مراقبتهای بهداشتی تصویب کرد.) - The reform of the prison system has been a long-standing issue.
(اصلاح سیستم زندانها یک مسئله قدیمی بوده است.) - The country needs urgent reform in its electoral process.
(کشور نیاز فوری به اصلاح در روند انتخاباتی خود دارد.)
- The parliament passed a bill to reform healthcare.
- اصلاح رفتارها یا عادتها
- She decided to reform her lifestyle to improve her health.
(او تصمیم گرفت سبک زندگی خود را برای بهبود سلامتی اصلاح کند.) - The teacher encouraged the students to reform their study habits.
(معلم دانشآموزان را تشویق کرد که عادتهای مطالعه خود را اصلاح کنند.) - He promised to reform and never make the same mistakes again.
(او قول داد اصلاح شود و دیگر همان اشتباهات را تکرار نکند.)
- She decided to reform her lifestyle to improve her health.
- ایجاد تغییرات مثبت در نهادها
- The company implemented a reform to increase employee satisfaction.
(شرکت اصلاحاتی برای افزایش رضایت کارکنان اجرا کرد.) - Educational reform is necessary to prepare students for the future.
(اصلاحات آموزشی برای آمادهسازی دانشآموزان برای آینده ضروری است.) - The NGO works on reforms to support underprivileged communities.
(این سازمان غیرانتفاعی روی اصلاحاتی کار میکند تا از جوامع محروم حمایت کند.)
- The company implemented a reform to increase employee satisfaction.
- تغییرات فرهنگی یا اجتماعی
- The feminist movement aimed to reform traditional gender roles.
(جنبش فمینیستی به دنبال اصلاح نقشهای سنتی جنسیتی بود.) - Social reformers have played a crucial role in fighting inequality.
(اصلاحطلبان اجتماعی نقش مهمی در مبارزه با نابرابری ایفا کردهاند.) - The documentary highlighted the need for reform in environmental policies.
(این مستند نیاز به اصلاح در سیاستهای زیستمحیطی را برجسته کرد.)
- The feminist movement aimed to reform traditional gender roles.
تمرین
آزمون چندگزینهای:
- What does the word reform mean?
a) To destroy something
b) To improve or make changes for the better
c) To build something new
d) To ignore problems - In which context can the word reform be used?
a) Politics
b) Education
c) Personal habits
d) All of the above - Which sentence uses the word reform correctly?
a) He reformed his car before driving.
b) She is working to reform the healthcare system.
c) They reformed the dinner table for guests.
d) None of the above - Which word is the opposite of reform?
a) Improve
b) Change
c) Deteriorate
d) Rebuild What kind of change does reform imply?
a) Positive
b) Negative
c) Neutral
d) Uncertain
آزمون درست یا غلط:
- Reform always refers to making something worse.
a) True
b) False - Social reforms are often aimed at improving equality.
a) True
b) False The word reform can be used to describe changes in education.
a) True
b) False
تطبیق معنی:
Match the sentences with their meanings:
a) The government is reforming the tax system.
b) She decided to reform her bad eating habits.
c) The school implemented reforms to improve student performance.i) Personal improvement
ii) Changes in an organization
iii) Political or systemic change
پر کردن جاهای خالی:
- The activists are working to _______ the outdated laws.
a) destroy
b) reform
c) avoid
d) ignore
پاسخها:
- b
- d
- b
- c
- a
- b
- a
- a
- a → iii
b → i
c → ii - b
جمعبندی
کلمه reform یکی از واژگان مهم و پرکاربرد در مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی است که به معنای اصلاح کردن یا بهبود دادن استفاده میشود. این کلمه در زمینههای مختلفی مانند سیاست، آموزش، رفتارهای فردی و مسائل اجتماعی کاربرد دارد. یادگیری این واژه و تمرین با آن به شما کمک میکند تا مهارتهای زبان انگلیسی خود را ارتقا داده و از این واژه بهطور دقیق در مکالمات و نوشتار خود استفاده کنید.