معنی و آموزش کلمه “qualify” (کوآلیفای) از ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی

qualify

لمه qualify یکی از واژگان مهم و پرکاربرد در زبان انگلیسی است که در موقعیت‌های مختلف معنای متفاوتی دارد. این واژه در مفهوم اصلی خود به معنای شایستگی داشتن برای دستیابی به چیزی مانند یک موقعیت شغلی یا مسابقه است، اما می‌تواند در موقعیت‌های دیگر برای محدود کردن یا توضیح دادن بیشتر یک نظر یا بیانیه استفاده شود. یادگیری صحیح این کلمه و کاربردهای مختلف آن می‌تواند در مهارت‌های زبان انگلیسی شما تاثیر زیادی داشته باشد. در این درس، علاوه بر معرفی این کلمه و معنی آن، با مثال‌های متعدد و تمرین‌های مختلف به شما کمک می‌کنیم تا آن را به درستی به‌کار ببرید و درک کاملی از آن پیدا کنید. برای یادگیری بهتر واژه‌ها و مشاهده استفاده واقعی آن‌ها در زندگی روزمره، درس اول لغات ۵۰۴ را مشاهده کنید و با استفاده از تکنیک‌های کاربردی، این لغات را به راحتی یاد بگیرید.

تلفظ:

کوالِفای /ˈkwɒlɪfaɪ/

معنی 

کلمه qualify در زبان انگلیسی معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه استفاده، به شکل‌های مختلفی به‌کار می‌رود. در اینجا به دو معنی اصلی این کلمه می‌پردازیم:

  1. لازمه داشتن یا شایستگی داشتن برای چیزی
    این معنی به فردی اشاره دارد که شرایط یا ویژگی‌های لازم برای رسیدن به یک هدف خاص یا انجام یک کار را دارا باشد.

    • مثال: “She qualifies for the position because she has 10 years of experience.”
      (او برای این موقعیت شغلی شایستگی دارد زیرا ۱۰ سال تجربه دارد.)
  2. محدود کردن یا تعیین کردن شرایط
    در این معنی، qualify به معنای اضافه کردن یک قید یا شرط به یک جمله یا شرایط است.

    • مثال: “I would qualify my statement by saying that it depends on the situation.”
      (من بیانیه‌ام را با این جمله محدود می‌کنم که بستگی به شرایط دارد.)

کاربردهای رایج کلمه qualify

  1. شایستگی برای موقعیت خاص
    وقتی می‌گوییم فردی qualifies برای یک شغل، مسابقه، یا موقعیت خاص، منظور این است که فرد شرایط یا مهارت‌های لازم را دارا است.

    • مثال: “John qualifies for the scholarship because of his outstanding grades.”
      (جان به‌خاطر نمرات برجسته‌اش برای بورسیه شایستگی دارد.)
  2. محدود کردن یا اصلاح کردن یک بیان
    وقتی از qualify استفاده می‌کنیم به معنای این است که چیزی را با قید یا محدودیت خاصی اصلاح یا توصیف می‌کنیم.

    • مثال: “I qualify my opinion by saying that the situation might change.”
      (من نظر خود را با این جمله اصلاح می‌کنم که وضعیت ممکن است تغییر کند.)
  3. به‌دست آوردن شرایط برای چیزی
    در مواردی مانند مسابقات ورزشی، فردی ممکن است برای حضور در مسابقات یا لیگ‌های بالاتر شرایط لازم را qualify کند.

    • مثال: “The athlete qualified for the Olympics by breaking the national record.”
      (این ورزشکار با شکستن رکورد ملی برای المپیک شایستگی پیدا کرد.)

مثال‌های کاربردی برای کلمه qualify

  1. شایستگی برای موقعیت خاص:
    • She qualifies to be a team leader because of her leadership skills and experience.
      (او به‌دلیل مهارت‌های رهبری و تجربه‌اش برای رهبری تیم شایستگی دارد.)
    • After completing the training, you will qualify for the job.
      (پس از اتمام دوره آموزشی، شما برای این شغل شایستگی خواهید داشت.)
    • He didn’t qualify for the race because he didn’t meet the age requirements.
      (او برای مسابقه شایستگی نداشت زیرا شرایط سنی را رعایت نکرد.)
  2. محدود کردن یا اصلاح کردن یک بیان:
    • I would qualify my statement by adding that I’m not an expert in this field.
      (من بیانیه‌ام را با اضافه کردن این جمله محدود می‌کنم که در این زمینه متخصص نیستم.)
    • To qualify my opinion, I believe the results could vary depending on external factors.
      (برای محدود کردن نظر خود، معتقدم که نتایج می‌تواند بسته به عوامل خارجی متغیر باشد.)
    • I should qualify my remarks by saying that it was just a suggestion.
      (من باید نظراتم را با گفتن اینکه فقط یک پیشنهاد بود محدود کنم.)
  3. به‌دست آوردن شرایط برای چیزی:
    • The soccer team qualified for the finals by winning all their matches.
      (تیم فوتبال با بردن تمام مسابقات خود برای فینال شایستگی پیدا کرد.)
    • She had to pass several exams to qualify for the medical program.
      (او باید چندین امتحان را بگذراند تا برای برنامه پزشکی شایستگی پیدا کند.)
    • To qualify for the next round, the contestants must complete the task within the given time.
      (برای شایستگی در مرحله بعد، شرکت‌کنندگان باید وظیفه را در زمان معین انجام دهند.)

آزمون

  1. Which of the following sentences best illustrates the meaning of qualify in the context of job eligibility?
    a) She was disqualified for not following the rules.
    b) He qualifies for the job because of his experience.
    c) He tried to qualify for the race by practicing every day.
    d) Both b and c are correct.
  2. If a student has excellent grades, they may qualify for:
    a) A job
    b) A scholarship
    c) A vacation
    d) None of the above
  3. Which sentence uses qualify in the sense of limiting a statement?
    a) He qualifies for the final race after winning the semi-finals.
    b) She will qualify for the job once she completes her training.
    c) I would qualify my statement by saying it is just an opinion.
    d) He didn’t qualify for the competition due to his age.
  4. Which of the following is NOT an example of qualifying for something?
    a) Passing an exam to get a degree
    b) Winning a race to go to the finals
    c) Giving an opinion without any restrictions
    d) Meeting the requirements for a scholarship
  5. What is the correct meaning of qualify in the sentence: “He qualified for the promotion after two years of hard work”?
    a) He was trained for the job
    b) He met the requirements for the promotion
    c) He received a certificate
    d) He changed his position

آزمون درست یا غلط:

  1. Qualify can only refer to a person meeting the requirements for a job.
    a) True
    b) False
  2. You can qualify for a race by showing that you are fast enough to compete.
    a) True
    b) False
  3. To qualify for a scholarship, you need to be eligible based on certain criteria.
    a) True
    b) False

تطبیق معنی:

  1. Match the sentence with the correct definition of qualify:
    a) He qualifies to be a team leader.
    b) I will qualify my statement.
    c) She qualified for the competition after winning the first round.

    i) To meet the requirements for something
    ii) To add a restriction or condition to something
    iii) To be eligible for a position or job

پرکردن جاهای خالی:

  1. The athlete must _______ by breaking the record to participate in the final competition.
    a) qualify
    b) limit
    c) succeed
    d) fail

پاسخ‌ها:

  1. d
  2. b
  3. c
  4. c
  5. b
  6. b
  7. a
  8. a
  9. a → iii
    b → ii
    c → i
  10. a

جمع‌بندی

واژه qualify یک کلمه بسیار کاربردی در زبان انگلیسی است که به معانی مختلفی مانند شایستگی داشتن یا محدود کردن و اصلاح کردن اشاره دارد. این کلمه در موقعیت‌های مختلف از جمله شرایط شغلی، مسابقات ورزشی، یا حتی اصلاحات در جملات به‌کار می‌رود. یادگیری این کلمه و کاربردهای مختلف آن می‌تواند به شما در بهبود مهارت‌های زبانی و ارتباطات کمک کند. همچنین، انجام تمرینات و آزمون‌ها به شما کمک خواهد کرد که تسلط بیشتری بر این کلمه پیدا کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمامی حقوق برای شرکت پیشروان داده پرداز صنعت دیجیتال محفوظ است

طراحی سایت توسط پرشیا وب