
یادگیری واژگان ضروری و پرکاربرد در زبان انگلیسی، یکی از کلیدیترین مراحل در تقویت مهارتهای ارتباطی و تسلط بر زبان است. مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری به زبانآموزان این امکان را میدهد تا دایره لغات خود را گسترش دهند و در مکالمات، نوشتارها و موقعیتهای مختلف بهطور مؤثری از زبان استفاده کنند.
یکی از واژگان مهم در این مجموعه predict است که به معنای “پیشبینی کردن” یا “حدس زدن” است. این کلمه برای پیشبینی رویدادها یا شرایطی که در آینده رخ خواهند داد، استفاده میشود. در دنیای امروز، توانایی پیشبینی وضعیتها و نتایج مختلف میتواند در بسیاری از زمینهها از جمله شغل، تحصیل و زندگی شخصی به شما کمک کند.
برای یادگیری بهتر واژهها و مشاهده استفاده واقعی آنها در زندگی روزمره، درس چهارم لغات ۵۰۴ را مشاهده کنید و با استفاده از تکنیکهای کاربردی، این لغات را به راحتی یاد بگیرید.
کلمه: Predict
تلفظ: /prɪˈdɪkt/
تلفظ فارسی: پریدیکت
معنی کلمه Predict:
کلمه predict به معنای “پیشبینی کردن” یا “حدس زدن” است. این واژه زمانی استفاده میشود که کسی از روی شواهد یا اطلاعات موجود، نتیجهای را در آینده حدس میزند یا پیشبینی میکند. Predict معمولاً برای پیشبینی شرایط یا وقایعی که هنوز اتفاق نیفتادهاند، به کار میرود. این کلمه میتواند در بسیاری از موقعیتها و زمینهها مانند پیشبینی وضعیت آب و هوا، پیشبینی نتایج یک رویداد، یا حتی پیشبینی رفتار افراد استفاده شود.
کاربردها و توضیحات بیشتر
Predict معمولاً در موارد زیر به کار میرود:
- پیشبینی وضعیت آینده: مثلاً پیشبینی آب و هوا.
- پیشبینی نتایج یا حوادث: مانند پیشبینی نتایج یک مسابقه یا رویداد.
- پیشبینی رفتار یا نتایج بر اساس شواهد: مانند پیشبینی تصمیمات یک فرد یا یک گروه از افراد.
مثالها در جملات مختلف:
- The weather forecast predicts rain tomorrow.
(پیشبینی آب و هوا میگوید که فردا باران خواهد بارید.) - I predict that the team will win the championship this year.
(من پیشبینی میکنم که تیم امسال قهرمان خواهد شد.) - Scientists can predict the path of a hurricane with great accuracy.
(دانشمندان میتوانند مسیر طوفان را با دقت بالا پیشبینی کنند.) - No one could predict the outcome of the election.
(هیچکس نتوانست نتیجه انتخابات را پیشبینی کند.) - It’s difficult to predict how the economy will change in the next few years.
(پیشبینی چگونگی تغییرات اقتصادی در سالهای آینده دشوار است.)
مترادفها و متضادها
مترادفها:
- Forecast (پیشبینی کردن)
- Anticipate (محتمل بودن)
- Estimate (برآورد کردن)
- Project (پیشبینی کردن)
متضادها:
- Ignore (نادیده گرفتن)
- Doubt (شک داشتن)
- Disregard (نادیده گرفتن)
آزمون
بخش اول: انتخاب معنی درست
- What does the word predict mean?
a) To make something happen
b) To guess what will happen in the future
c) To ignore future events
d) To analyze past events - Which of the following is an antonym of predict?
a) Anticipate
b) Ignore
c) Estimate
d) Forecast
بخش دوم: تکمیل جمله
- The meteorologists can __________ the weather for the next week with accuracy.
a) predict
b) doubt
c) ignore
d) avoid - I can’t __________ the results of the exam, but I hope I pass.
a) predict
b) doubt
c) ignore
d) estimate - He tried to __________ the behavior of his opponents during the game.
a) predict
b) doubt
c) ignore
d) avoid
بخش سوم: درست یا غلط
- Predict means to guess what will happen in the future.
a) True
b) False - Predict can be used when talking about past events.
a) True
b) False
بخش چهارم: مترادفها و متضادها
- Which word is closest in meaning to predict?
a) Ignore
b) Disregard
c) Estimate
d) Doubt - Scientists predict that climate change will affect weather patterns worldwide.
a) True
b) False - If you predict something, it means you:
a) Know exactly what will happen.
b) Guess what will happen in the future.
c) Don’t care about the future.
d) Forget what has already happened.
پاسخها:
- b) To guess what will happen in the future
- b) Ignore
- a) predict
- a) predict
- a) predict
- a) True
- b) False
- c) Estimate
- a) True
- b) Guess what will happen in the future
جمع بندی
کلمه predict یکی از واژگان کلیدی در مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری است که برای پیشبینی اتفاقات یا وضعیتهای آینده بهکار میرود. با یادگیری این واژه و درک کاربرد آن، شما میتوانید بهطور مؤثری پیشبینیها و حدسهای خود را در مکالمات و نوشتارهای مختلف بیان کنید.
یادگیری کلمات اینچنینی به شما کمک میکند تا در زبان انگلیسی دایره لغات خود را گسترش دهید و در موقعیتهای مختلف بهراحتی ارتباط برقرار کنید.