معنی و آموزش کلمه “Minimum” (مینیموم)

یادگیری واژه‌های ضروری زبان انگلیسی نقش بسزایی در تقویت توانایی‌های ارتباطی و تسلط بر زبان دارد. یکی از مجموعه‌های معتبر و کاربردی در این زمینه ۵۰۴ واژه ضروری است که به زبان‌آموزان این امکان را می‌دهد تا دایره لغات خود را گسترش داده و در مکالمات روزمره و نوشتاری به‌طور مؤثری استفاده کنند. در این مطلب، با واژه Minimum آشنا می‌شوید که یکی از کلمات کلیدی و پرکاربرد در زبان انگلیسی است.

برای یادگیری بهتر واژه‌ها و مشاهده استفاده واقعی آن‌ها در زندگی روزمره، درس پنجم لغات ۵۰۴  را مشاهده کنید و با استفاده از تکنیک‌های کاربردی، این لغات را به راحتی یاد بگیرید.

Minimum

تلفظ: /ˈmɪnɪməm/ (مینیمُم)
معنی: حداقل، کمترین مقدار
تعریف: کوچک‌ترین مقدار یا درجه ممکن یا مجاز.

مثال‌ها:

1. The minimum age to vote is 18 in many countries.
   حداقل سن برای رأی دادن در بسیاری از کشورها ۱۸ سال است.
2. He completed the task with minimum effort.
   او کار را با حداقل تلاش انجام داد.
3. The car needs a minimum of 5 liters of fuel to start.
   خودرو برای روشن شدن حداقل به ۵ لیتر سوخت نیاز دارد.
4. A minimum wage is the lowest salary an employer can legally pay.
   حداقل دستمزد کمترین حقوقی است که یک کارفرما می‌تواند قانونی پرداخت کند.
5. The minimum temperature recorded this winter was -10°C.
   کمترین دمای ثبت شده در این زمستان منفی ۱۰ درجه سانتی‌گراد بود.
6. We need to spend a minimum of $50 to qualify for free shipping.
   ما باید حداقل ۵۰ دلار خرج کنیم تا واجد شرایط ارسال رایگان شویم.
7. For safety, there is a minimum distance you must keep from the fire.
   برای ایمنی، باید حداقل فاصله‌ای از آتش را حفظ کنید.
8. The school requires a minimum attendance of 75% to pass the course.
   مدرسه حداقل حضور ۷۵ درصد را برای قبولی در دوره الزامی می‌داند.
9. The minimum speed on this highway is 60 km/h.
   حداقل سرعت در این بزرگراه ۶۰ کیلومتر بر ساعت است.
10. The minimum deposit required to open a bank account is $100.
    حداقل سپرده لازم برای باز کردن حساب بانکی ۱۰۰ دلار است.

استفاده از کلمه Minimum در عبارات:

1. At a minimum
   به معنای “حداقل”، برای تأکید بر پایین‌ترین مقدار.
   • We should spend at a minimum two hours studying.
     ما باید حداقل دو ساعت مطالعه کنیم.
2. Minimum requirement
   الزامات حداقلی.
   • The minimum requirement for the job is a high school diploma.
     حداقل شرط لازم برای این شغل داشتن مدرک دیپلم است.
3. Bare minimum
   کمترین مقدار ممکن.
   • He did the bare minimum to pass the exam.
     او حداقل تلاش لازم برای قبولی در امتحان را انجام داد.

تمرین:

۱۰ سوال برای آزمون کلمه Minimum

۱. Fill in the blank:
The teacher expects students to spend a _______ of 2 hours on homework each day.
a) maximum
b) minimum
c) average
d) normal

۲. What does “minimum age” mean?
a) The youngest age allowed
b) The average age of a group
c) The oldest age possible
d) The legal voting age

۳. Translate to English:
حداقل دمای امشب صفر درجه است.
a) The average temperature tonight is zero degrees.
b) The minimum temperature tonight is zero degrees.
c) The maximum temperature tonight is zero degrees.
d) The ideal temperature tonight is zero degrees.

۴. Which sentence uses “minimum” correctly?
a) He paid the minimum price for the most expensive item.
b) The minimum of the mountain was 3,000 meters high.
c) The minimum distance for a marathon is 42 kilometers.
d) She took a minimum time to prepare for the test.

۵. Synonym of “minimum”:
a) Maximum
b) Least
c) Average
d) Moderate

۶. Which of the following is a “minimum requirement”?
a) Having a driver’s license to drive a car.
b) Owning five houses to rent out.
c) Eating five meals a day to stay healthy.
d) Studying for five hours every day for leisure.

۷. Fill in the blank:
The _______ payment required to reserve the ticket is $10.
a) maximum
b) minimum
c) final
d) optional

۸. Choose the correct phrase:
To qualify for the contest, you need a _______ of five entries.
a) minimum
b) maximum
c) requirement
d) goal

۹. True or False:
The “minimum wage” is the lowest salary allowed by law.

۱۰. Complete the sentence:
A person must keep a _______ distance of 2 meters from others during a pandemic.
a) least
b) average
c) minimum
d) moderate

پاسخ‌ها:

1. b) minimum
2. a) The youngest age allowed
3. b) The minimum temperature tonight is zero degrees.
4. c) The minimum distance for a marathon is 42 kilometers.
5. b) Least
6. a) Having a driver’s license to drive a car.
7. b) minimum
8. a) minimum
9. True
10. c) minimum

جمع بندی

کلمه Minimum به معنای “حداقل” یا “کمترین مقدار ممکن” یکی از واژه‌های پرکاربرد زبان انگلیسی است که در حوزه‌های مختلفی مانند اقتصاد، آموزش، قوانین و مکالمات روزمره به کار می‌رود. با یادگیری این واژه، شما می‌توانید در مکالمات و متون خود دقت بیشتری داشته باشید و منظور خود را به بهترین شکل بیان کنید. استفاده از این کلمه در جملات و تمرین‌های مختلف می‌تواند به تثبیت آن در ذهن شما کمک کند. به یاد داشته باشید که تمرین و تکرار، کلید موفقیت در یادگیری زبان است.