در درس ۴ از دوره ۵۰۴ کلمه ضروری انگلیسی، شما با ۱۲ لغت جدید و پرکاربرد آشنا خواهید شد. این درس به کمک ویدیوهای آموزشی و محتوای متنی همراه با تمرین‌ها و مثال‌های جذاب، به شما کمک می‌کند تا لغات را به شیوه‌ای کاربردی یاد بگیرید. این شیوه چندرسانه‌ای، تجربه‌ای موثر و ماندگار از یادگیری زبان انگلیسی را برایتان فراهم می‌کند!

آموزش ویدیویی درس ۴ از ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی

آموزش ویدیویی درس چهارم از ۵۰۴ کلمه ضروری انگلیسی برای شما آماده شده است! با این ویدیو، می‌توانید ۱۲ واژه جدید را با تلفظ صحیح و کاربردهای واقعی آن‌ها در مکالمات روزمره یاد بگیرید.

 

اگر هنوز درس‌های قبلی را ندیده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم ابتدا به درس اول که به‌صورت رایگان در دسترس است، نگاهی بیندازید تا از کیفیت آموزش مطمئن شوید. با دیدن درس رایگان اول، می‌توانید تفاوت این روش را با دیگر روش‌های یادگیری احساس کنید و پس از اطمینان، آماده باشید تا با درس‌های بعدی دایره واژگان خود را گسترش دهید!

آموزش متنی درس ۴ از ۵۰۴ کلمه ضروری انگلیسی

در بخش آموزش متنی درس چهارم از ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی، شما با ۱۲ کلمه پرکاربرد دیگر آشنا خواهید شد. این کلمات با تعریف‌ها، مثال‌ها و ترجمه‌های دقیق ارائه شده‌اند تا بتوانید آن‌ها را به‌راحتی در مکالمات روزمره خود به کار بگیرید:

۱. vapor

  • معنی: بخار
  • تعریف: معلق دیدنی در هوا از ذرات یک ماده.
  • مثال: The vapor from the boiling water filled the kitchen.
  • ترجمه: بخار حاصل از آب جوشیده، آشپزخانه را پر کرد.

۲. eliminate

  • معنی: حذف کردن
  • تعریف: پایان دادن، بیرون آوردن یا از بین بردن.
  • مثال: We need to eliminate unnecessary expenses from our budget.
  • ترجمه: ما باید هزینه‌های غیرضروری را از بودجه‌مان حذف کنیم.

۳. villain

  • معنی: شرور
  • تعریف: کسی که عمداً کار بدی انجام می‌دهد.
  • مثال: The villain in the story plotted to take over the kingdom.
  • ترجمه: شرور داستان نقشه کشید تا سلطنت را به تصرف درآورد.

۴. dense

  • معنی: متراکم
  • تعریف: دارای فشردگی یا غلظت بالا.
  • مثال: The fog was so dense that we could hardly see the road.
  • ترجمه: مه به قدری متراکم بود که به سختی می‌توانستیم جاده را ببینیم.

۵. utilize

  • معنی: بهره‌برداری کردن
  • تعریف: به کار بردن در خدمت.
  • مثال: We should utilize our resources more efficiently.
  • ترجمه: ما باید منابع خود را به طور بهینه‌تری بهره‌برداری کنیم.

۶. humid

  • معنی: مرطوب
  • تعریف: حاوی یا مشخصه مقدار زیادی بخار آب.
  • مثال: The humid weather made it feel much hotter outside.
  • ترجمه: هوای مرطوب باعث شد که بیرون خیلی گرم‌تر به نظر برسد.

۷. theory

  • معنی: نظریه
  • تعریف: باوری که می‌تواند رفتار را هدایت کند.
  • مثال: His theory about the origins of the universe is well-known.
  • ترجمه: نظریه او دربارهٔ منشأ جهان مشهور است.

۸. descend

  • معنی: نزول کردن
  • تعریف: حرکت به سمت پایین و پایین‌تر، اما نه لزوماً تا انتها.
  • مثال: The mountain trail began to descend steeply.
  • ترجمه: مسیر کوه به‌سرعت شروع به نزول کرد.

۹. circulate

  • معنی: گردش کردن
  • تعریف: حرکت در یک سیستم و بازگشت به نقطه شروع.
  • مثال: The blood circulates throughout the body.
  • ترجمه: خون در سرتاسر بدن گردش می‌کند.

۱۰. enormous

  • معنی: بسیار بزرگ
  • تعریف: بسیار بزرگ از نظر اندازه یا وسعت.
  • مثال: The enormous elephant walked gracefully through the forest.
  • ترجمه: فیل بسیار بزرگ به آرامی از میان جنگل عبور کرد.

۱۱. predict

  • معنی: پیش‌بینی کردن
  • تعریف: حدس زدن دربارهٔ آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد.
  • مثال: Scientists can predict weather patterns with great accuracy.
  • ترجمه: دانشمندان می‌توانند الگوهای آب و هوایی را با دقت بالایی پیش‌بینی کنند.

۱۲. vanish

  • معنی: ناپدید شدن
  • تعریف: غیرقابل مشاهده یا غیر قابل توجه شدن.
  • مثال: The magician made the rabbit vanish from the hat.
  • ترجمه: جادوگر خرگوش را از کلاه ناپدید کرد.