درس ۲ – آموزش ۵۰۴ کلمه ضروری انگلیسی با استفاده از فیلم و کلیپهای آموزشی و همچنین آموزش متنی، شما را با ۱۲ لغت جدید و پرکاربرد آشنا میکند. در این درس، با تمرینها و مثالهای متنوع، لغات را به شکلی جذاب و کاربردی یاد خواهید گرفت تا بتوانید در مکالمات روزمره و متون خود از آنها استفاده کنید. تجربهای مؤثر و ماندگار از یادگیری با این روش چندرسانهای!
آموزش ویدیویی درس ۲ از ۵۰۴ لغت ضروری انگلیسی
آموزش ویدیویی درس دوم از ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی آماده است تا شما را یک قدم دیگر به تسلط بر واژگان کلیدی زبان انگلیسی نزدیکتر کند! این ویدیو با همان کیفیت و روش موثر درس اول تهیه شده و به شما کمک میکند تا ۱۲ لغت جدید را با تلفظ صحیح و کاربردهای روزمره یاد بگیرید.
اگر هنوز مطمئن نیستید، پیشنهاد میکنیم ابتدا درس اول ۵۰۴ لغت ضروری انگلیسی را که به صورت کاملاً رایگان در دسترس است، تماشا کنید. با دیدن درس اول میتوانید از کیفیت آموزش مطمئن شوید و تفاوت این روش را با دیگر روشهای یادگیری احساس کنید. پس از اطمینان، آماده باشید تا با درس دوم، دایره واژگان خود را گسترش دهید و به سطح بالاتری در زبان انگلیسی برسید!
توجه: بلافاصله بعد از خرید از طریق دکمه زیر، به صورت خودکار برایتان ایمیل میشود:
آموزش متنی درس ۲ از ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی
آموزش متنی درس دوم از ۵۰۴ کلمه ضروری انگلیسی شامل ۱۲ کلمه مهم و پرکاربرد است که با تعاریف، مثالها و توضیحات کامل همراه میباشد. در اینجا هر کلمه با کاربردهای مختلف به شما معرفی میشود تا بتوانید آنها را در زندگی روزمره و مکالمات انگلیسی خود بهکار ببرید:
- corpse
معنی: جسد، لاشه
مثال: The police found a corpse in the abandoned building.
ترجمه: پلیس جسدی را در ساختمان متروکه پیدا کرد. - conceal
معنی: پنهان کردن
مثال: He tried to conceal his disappointment.
ترجمه: او سعی کرد ناامیدی خود را پنهان کند. - dismal
معنی: دلگیر، غمانگیز
مثال: The weather was dismal throughout the whole week.
ترجمه: هوا تمام هفته دلگیر بود. - frigid
معنی: بسیار سرد
مثال: The frigid temperatures made it hard to stay outside for long.
ترجمه: دمای بسیار سرد ماندن در بیرون را دشوار کرده بود. - inhabit
معنی: سکونت داشتن، ساکن بودن
مثال: Penguins inhabit the icy regions of Antarctica.
ترجمه: پنگوئنها در مناطق یخی قطب جنوب زندگی میکنند. - numb
معنی: بیحس، کرخت
مثال: His fingers were numb from the cold.
ترجمه: انگشتان او از سرما بیحس شده بود. - peril
معنی: خطر
مثال: The explorers were in great peril during their journey.
ترجمه: کاوشگران در طول سفر خود در معرض خطر بزرگی بودند. - recline
معنی: لم دادن، تکیه دادن
مثال: She reclined on the sofa and watched TV.
ترجمه: او روی مبل لم داد و تلویزیون تماشا کرد. - shriek
معنی: جیغ زدن
مثال: The child shrieked in fear when the dog barked.
ترجمه: وقتی سگ پارس کرد، کودک از ترس جیغ کشید. - sinister
معنی: شوم، بدیمن
مثال: There was something sinister about the way he smiled.
ترجمه: چیزی در نحوه لبخند زدن او شوم به نظر میرسید. - tempt
معنی: وسوسه کردن
مثال: The delicious smell of food tempted him to eat more.
ترجمه: بوی خوش غذا او را وسوسه کرد که بیشتر بخورد. - wager
معنی: شرطبندی کردن
مثال: He wagered all his money on the outcome of the game.
ترجمه: او تمام پول خود را روی نتیجه بازی شرطبندی کرد.