
یادگیری واژههای پرکاربرد زبان انگلیسی یکی از مؤثرترین راهها برای تقویت مهارتهای زبانی است. مجموعهی «۵۰۴ واژه ضروری» یکی از منابع معتبر در این زمینه محسوب میشود که با آموزش واژگان کلیدی، زبانآموزان را در مسیر تسلط بر زبان یاری میدهد.
در این درس، به بررسی واژهی Lack میپردازیم که در درس ۹ از مجموعه لغات ۵۰۴ معرفی شده است. برای مشاهدهی کامل این درس میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:
🔗 درس ۹ از مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری
معنی و تلفظ
کلمه: Lack
تلفظ: /læk/ – لَک
معنی: کمبود، فقدان، نبود
تعریف کلمه Lack
واژهی Lack به معنای “نداشتن چیزی در حد کافی” یا “فقدان یک چیز ضروری یا مطلوب” است. این واژه معمولاً به کمبود منابع، مهارتها، احساسات یا امکانات اشاره دارد.
در زبان انگلیسی، lack هم بهعنوان اسم (Noun) و هم بهعنوان فعل (Verb) استفاده میشود.
اسم (Noun):
به معنای نبود یا کمبود چیزی
مثال: There is a lack of clean water in the village.
فعل (Verb):
به معنای نداشتن یا کمداشتن چیزی
مثال: She lacks experience for the job.
نکات مهم درباره Lack
- کلمه lack بیشتر با اسمهایی بهکار میرود که به منابع، ویژگیها یا نیازهای اساسی مربوط هستند؛ مانند lack of sleep، lack of motivation، lack of confidence و…
- برای بیان فقدان چیزی از عبارت lack of + اسم استفاده میشود.
- زمانی که lack بهصورت فعل استفاده میشود، مستقیماً با مفعول میآید و از «of» استفاده نمیشود.
مثالهای کاربردی کلمه Lack در جمله
مثال ۱ (اسم – Noun):
There was a complete lack of communication between departments.
هیچگونه ارتباطی بین بخشها وجود نداشت.
مثال ۲ (فعل – Verb):
He lacks the patience to deal with children.
او صبر لازم برای برخورد با کودکان را ندارد.
مثال ۳:
The project failed due to a lack of funding.
این پروژه به دلیل کمبود بودجه شکست خورد.
مثال ۴:
Many people lack access to basic healthcare services.
بسیاری از افراد به خدمات اولیهی بهداشتی دسترسی ندارند.
مثال ۵:
The manager mentioned a lack of interest among the staff.
مدیر به کمبود علاقه در میان کارکنان اشاره کرد.
مثال ۶:
She lacks the confidence to speak in public.
او اعتمادبهنفس لازم برای سخنرانی در جمع را ندارد.
مثال ۷:
A lack of preparation caused them to lose the game.
عدم آمادگی باعث شد آنها بازی را ببازند.
مثال ۸:
They lacked the necessary equipment to complete the task.
آنها تجهیزات لازم برای انجام وظیفه را نداشتند.
مثال ۹:
The problem stems from a lack of planning.
مشکل از نبود برنامهریزی ناشی میشود.
مثال ۱۰:
I lack the time to finish this today.
من وقت کافی برای تمام کردن این کار امروز ندارم.
مترادفها (Synonyms)
- Shortage – کمبود
- Absence – نبود
- Deficiency – نقص، کمبود
- Insufficiency – ناکافی بودن
متضادها (Antonyms)
- Abundance – فراوانی
- Plenty – زیادی
- Surplus – مازاد
- Supply – عرضه، موجودی
آزمون کلمه Lack
جای خالی را با گزینهی صحیح پر کنید:
- The team lost the game due to a ______ of practice.
a) benefit
b) lack
c) increase
d) strength - She ______ the experience needed for the position.
a) contains
b) lacks
c) adds
d) keeps - A ______ of sleep can affect your focus.
a) lack
b) supply
c) result
d) level - They didn’t finish the project because they ______ resources.
a) needed
b) had
c) lacked
d) provided - His speech showed a complete ______ of preparation.
a) amount
b) part
c) lack
d) view - Most people ______ the courage to admit their mistakes.
a) contain
b) develop
c) lack
d) ignore - The shortage was caused by a ______ of planning.
a) result
b) lack
c) thought
d) view - Children sometimes ______ attention if their parents are busy.
a) lack
b) make
c) give
d) turn - The report pointed out a serious ______ of transparency.
a) mark
b) lack
c) type
d) model - She failed the test due to her ______ of interest in the subject.
a) passion
b) lack
c) joy
d) love
پاسخنامه آزمون
- b) lack
- b) lacks
- a) lack
- c) lacked
- c) lack
- c) lack
- b) lack
- a) lack
- b) lack
- b) lack
جمعبندی
کلمهی Lack یکی از واژگان مهم در زبان انگلیسی است که در موقعیتهای مختلف برای بیان کمبود یا نبود یک چیز حیاتی استفاده میشود. چه بهعنوان اسم و چه بهعنوان فعل، این واژه بهطور گسترده در مکالمات و متون رسمی کاربرد دارد. یادگیری این واژه و کاربردهای آن میتواند درک شما را از بسیاری از جملات و متون انگلیسی بهبود بخشد، بهویژه اگر قصد فعالیت در حوزههایی مانند مدیریت، روانشناسی، سلامت یا آموزش را دارید.