
یادگیری واژههای ضروری زبان انگلیسی بخش مهمی از مسیر تسلط بر این زبان است. مجموعهی معتبر و محبوب ۵۰۴ واژهی ضروری، یکی از منابعی است که زبانآموزان را در درک و بهکارگیری لغات پرکاربرد یاری میکند. در درس ۲۰ لغات ۵۰۴، با واژهی Jagged آشنا میشویم؛ کلمهای که در توصیف اشیاء، سطوح و شکلهای ناصاف بسیار کاربرد دارد.
برای آشنایی با سایر واژههای این درس و یادگیری کاربردی آنها، میتوانید درس ۲۰ لغات ۵۰۴ را نیز مشاهده کنید.
معنی و تلفظ
کلمه: Jagged
تلفظ: /ˈdʒæɡ.ɪd/ – جَگِد
معنی: دندانهدار، ناصاف، تیز و بریدگیدار
📋 پاسخنامه آزمون
همه این کلمات از کتاب معروف ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی هستند. این واژهها جزو پرتکرارترین لغات زبان انگلیسیاند، طوری که اگر به آنها مسلط باشید، تقریباً نیازی به کلاس زبان نخواهید داشت!
مشاهده درس اول ۵۰۴تعریف کلمه Jagged
واژهی Jagged برای توصیف چیزهایی به کار میرود که سطحی ناصاف، تیز یا پر از برآمدگی دارند. معمولاً برای اجسام طبیعی مانند کوهها، سنگها یا اشیایی که شکستهاند و لبههای نامنظم دارند، استفاده میشود.
این کلمه صفت (Adjective) است و در موقعیتهای مختلف میتواند حالت فیزیکی یا حتی احساسی را توصیف کند (مانند “a jagged voice” برای صدای گرفته یا ناهماهنگ).
چند نکته مهم دربارهی Jagged
- از Jagged برای توصیف چیزهایی استفاده میشود که شکل یا سطحی نامنظم دارند.
- معمولاً در مقابل کلماتی مانند smooth (صاف) یا even (یکدست) قرار میگیرد.
- میتواند در توصیف مناظر طبیعی، زخمها، سنگها یا اشیاء شکسته به کار رود.
مثالهای کاربردی از کلمه Jagged
مثال ۱:
The mountain’s jagged peaks were covered with snow.
قلههای دندانهدار کوه با برف پوشیده شده بودند.
مثال ۲:
He cut his hand on the jagged edge of the broken glass.
او دستش را با لبهی تیز و ناصاف شیشهی شکسته برید.
مثال ۳:
The coastline is famous for its jagged cliffs.
ساحل بهخاطر صخرههای ناصاف و دندانهدارش معروف است.
مثال ۴:
The lightning flashed across the sky in a jagged line.
رعد و برق به شکل خطی دندانهدار در آسمان درخشید.
مثال ۵:
Her voice became jagged with emotion.
صدایش از شدت احساسات گرفته و ناهماهنگ شد.
مثال ۶:
The rocks had a jagged surface that made climbing difficult.
سنگها سطحی ناصاف داشتند که بالا رفتن را سخت میکرد.
مثال ۷:
He drew a jagged circle on the paper.
او یک دایرهی ناصاف روی کاغذ کشید.
مترادفها (Synonyms)
- Uneven – ناصاف
- Rough – خشن
- Irregular – نامنظم
- Pointed – نوکتیز
متضادها (Antonyms)
- Smooth – صاف
- Flat – تخت
- Even – یکدست
آزمون کلمه Jagged
جای خالی را با گزینهی صحیح پر کنید.
- The knife had a ______ edge that made cutting easy.
a) smooth
b) jagged
c) soft
d) dull - The artist painted the ______ peaks of the mountain beautifully.
a) straight
b) jagged
c) calm
d) silent - His voice was ______ with anger after the argument.
a) jagged
b) pleasant
c) musical
d) cheerful - The coastline is known for its ______ rocks and dangerous waves.
a) jagged
b) shiny
c) tiny
d) warm - She tore the paper, leaving a ______ edge.
a) perfect
b) round
c) jagged
d) even - The old sword had a ______ blade after many battles.
a) rusty
b) smooth
c) jagged
d) golden - A ______ path led up the steep hill.
a) narrow
b) jagged
c) bright
d) curved - The glass shattered, creating ______ pieces on the floor.
a) jagged
b) colorful
c) round
d) flat - His handwriting looked ______ because he was shaking.
a) jagged
b) clear
c) elegant
d) bold - The storm left behind ______ branches scattered everywhere.
a) green
b) jagged
c) heavy
d) smooth
پاسخنامه آزمون
- b) jagged
- b) jagged
- a) jagged
- a) jagged
- c) jagged
- c) jagged
- b) jagged
- a) jagged
- a) jagged
- b) jagged
جمعبندی
کلمهی Jagged بهمعنای دندانهدار، ناصاف یا تیز است و معمولاً برای توصیف اشیاء یا مناظر با لبههای نامنظم به کار میرود. این واژه در توصیف ظاهری اجسام، صداها یا حتی احساسات نیز کاربرد دارد. یادگیری آن به درک بهتر توصیفات دقیق در متون انگلیسی کمک میکند و از واژههای مهم در دایرهی لغات مجموعهی ۵۰۴ به شمار میرود.


