
یادگیری واژههای کلیدی زبان انگلیسی مانند “Ignite” نهتنها به درک بهتر متون کمک میکند، بلکه دایره لغات زبانآموز را در سطح مکالمه و نوشتار تخصصی گسترش میدهد. در مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری، کلمه Ignite در درس ۱۲ معرفی شده است و یکی از افعالیست که در موقعیتهای مختلف، از علمی گرفته تا احساسی، بهکار میرود.
برای تسلط بیشتر بر این واژه و دیگر لغات مهم این درس، پیشنهاد میکنیم درس ۱۲ مجموعه ۵۰۴ واژه را با دقت مطالعه کنید.
معنی و تلفظ
- کلمه: Ignite
- تلفظ: /ɪɡˈnaɪt/ – ایگنایت
- معنی: آتش زدن، شعلهور کردن، (در معنای مجازی) برانگیختن
تعریف کلمه Ignite
کلمه Ignite به معنی آتش گرفتن یا آتش زدن است. این فعل زمانی بهکار میرود که چیزی با شعله یا جرقه مشتعل شود. همچنین در معنای مجازی، Ignite بهمعنای برانگیختن احساس، واکنش یا شروع یک فرآیند شدید نیز بهکار میرود؛ مانند برافروختن خشم یا آغاز یک بحث داغ.
این واژه بیشتر در متون علمی، ادبی و خبری دیده میشود.
نکات کلیدی درباره Ignite
- از فعلهای پرتکرار در حوزه فیزیک، سیاست و روانشناسی است.
- هم در معنای فیزیکی (آتش گرفتن) و هم در معنای مجازی (برانگیختن چیزی) استفاده میشود.
- با واژگانی مثل fire, flame, spark, anger, interest ترکیب میشود.
کاربردهای کلمه Ignite در جمله
مثال ۱:
The smallest spark can ignite a forest fire.
کوچکترین جرقه میتواند یک آتشسوزی جنگلی را آغاز کند.
مثال ۲:
His controversial speech ignited a nationwide protest.
سخنرانی جنجالی او اعتراضات سراسری را برانگیخت.
مثال ۳:
The fuel will ignite when exposed to high temperatures.
سوخت در برابر دمای بالا مشتعل میشود.
مثال ۴:
The book ignited her passion for science.
آن کتاب علاقهاش به علم را شعلهور کرد.
مثال ۵:
The match failed to ignite because it was wet.
چوب کبریت روشن نشد چون خیس بود.
مثال ۶:
Their argument ignited tensions between the two teams.
بحث آنها تنشها بین دو تیم را شعلهور کرد.
مثال ۷:
The fireworks display will ignite at exactly 9 p.m.
نمایش آتشبازی دقیقاً ساعت ۹ شب آغاز خواهد شد.
مثال ۸:
Certain chemicals can ignite spontaneously in the air.
برخی مواد شیمیایی میتوانند بهطور خودبهخود در هوا شعلهور شوند.
مثال ۹:
The tragedy ignited a global conversation about safety.
این تراژدی گفتوگویی جهانی درباره ایمنی را برانگیخت.
مثال ۱۰:
He tried to ignite the campfire with dry leaves.
او تلاش کرد آتش کمپ را با برگهای خشک روشن کند.
مترادفها (Synonyms)
- Set fire to – آتش زدن
- Spark – جرقه زدن
- Trigger – آغاز کردن
- Kindle – شعلهور کردن
- Arouse – برانگیختن
متضادها (Antonyms)
- Extinguish – خاموش کردن
- Quench – فرو نشاندن
- Put out – خاموش کردن
- Calm – آرام کردن
آزمون کلمه Ignite
جای خالی را با گزینهی صحیح پر کنید.
- The speech managed to ______ strong emotions among the audience.
a) ignore
b) ignite
c) silence
d) remove - It only took one careless action to ______ the fire.
a) calm
b) extinguish
c) ignite
d) control - The teacher’s enthusiasm ______ the students’ interest in literature.
a) delayed
b) ignited
c) neglected
d) blocked - You need a match to ______ the barbecue grill.
a) ignite
b) freeze
c) open
d) wet - Their comments on social media ______ a heated debate.
a) avoided
b) ignited
c) fixed
d) escaped - If you drop that cigarette near the gas, it might ______.
a) ignite
b) vanish
c) cool
d) melt - His actions didn’t solve the issue; they just ______ the problem.
a) resolved
b) created
c) ignited
d) prevented - The fuel didn’t ______ because the spark plug was faulty.
a) burn
b) ignite
c) wash
d) appear - The writer hoped her novel would ______ change in society.
a) erase
b) ignore
c) ignite
d) finish - The old wood was so dry that it could easily ______.
a) float
b) ignite
c) drown
d) bend
پاسخنامه آزمون
- b) ignite
- c) ignite
- b) ignited
- a) ignite
- b) ignited
- a) ignite
- c) ignited
- b) ignite
- c) ignite
- b) ignite
جمعبندی
کلمه Ignite از جمله افعال قدرتمند زبان انگلیسی است که در زمینههای علمی، احساسی و اجتماعی کاربرد فراوان دارد. چه برای اشاره به شعلهور شدن فیزیکی آتش، چه برای برافروختن احساسات یا شروع یک حرکت اجتماعی، این واژه گزینهای دقیق و پرکاربرد است. یادگیری آن به زبانآموزان کمک میکند تا در بیان مفاهیم پیچیده و پویا، دقیقتر عمل کنند.