معنی و آموزش کلمه “frigid” (فریجد) از ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی

frigid

یادگیری واژگان جدید یکی از اساسی‌ترین مراحل در فرآیند تسلط به زبان انگلیسی است. یکی از واژگانی که در کتاب ۵۰۴ واژه ضروری به آن پرداخته می‌شود، frigid است. این کلمه که به معنای “بسیار سرد” یا “یخبندان” است، نه تنها برای توصیف شرایط آب‌وهوایی سرد، بلکه برای بیان احساسات سرد و بی‌روح نیز استفاده می‌شود. در این درس، شما با معنای دقیق این واژه، مثال‌های کاربردی، و آزمونی جامع برای بررسی یادگیری خود آشنا خواهید شد.برای یادگیری بهتر واژه‌ها و مشاهده استفاده واقعی آن‌ها در زندگی روزمره، درس دوم لغات ۵۰۴ را مشاهده کنید و با استفاده از تکنیک‌های کاربردی، این لغات را به راحتی یاد بگیرید.

معرفی کلمه

  • Frigid (تلفظ: فریجید)
  • نوع کلمه: صفت (Adjective)
  • معنی: سرد، یخ‌زده، بی‌احساس، بی‌روح

توضیح کامل

کلمه frigid در زبان انگلیسی برای توصیف وضعیت‌های سرد، چه از نظر دمایی و چه از نظر احساسات یا روابط به کار می‌رود. این واژه می‌تواند به معنای سرد بودن هوا یا محیط استفاده شود، اما همچنین برای اشاره به رفتارها یا احساسات بی‌احساس یا سرد نیز کاربرد دارد. به‌طور کلی، وقتی از frigid استفاده می‌شود، منظور چیزی است که بی‌روح، سرد و فاقد گرما و محبت است. این واژه در شرایط مختلف، از جمله توصیف وضعیت آب‌وهوا، احساسات افراد، یا رفتارهای اجتماعی به کار می‌رود.

مثال‌های کاربردی

  1. The frigid wind made it difficult to walk outside.
    باد سرد باعث شد که سخت بتوانیم بیرون برویم.
  2. She gave him a frigid look when he asked her to help.
    او وقتی از او خواست کمک کند، نگاهی سرد به او انداخت.
  3. The frigid waters of the lake made swimming nearly impossible.
    آب‌های یخ‌زده دریاچه شنا کردن را تقریباً غیرممکن کرده بودند.
  4. His frigid response to the compliment surprised everyone.
    پاسخ سرد او به تعریف‌ها همه را شگفت‌زده کرد.
  5. The room was frigid, and I had to put on my coat.
    اتاق سرد بود و من مجبور شدم پالتویم را بپوشم.
  6. The relationship turned frigid after their argument.
    رابطه بعد از مشاجره‌شان سرد شد.
  7. The frigid climate in the Arctic is inhospitable to most animals.
    اقلیم سرد قطب شمال برای بیشتر حیوانات غیرقابل‌سکونت است.
  8. Her frigid attitude made it hard to connect with her.
    رفتار سرد او باعث شد که ارتباط برقرار کردن با او سخت باشد.
  9. They received a frigid reception when they arrived at the party.
    وقتی به مهمانی رسیدند، پذیرایی سردی دریافت کردند.
  10. I cannot stand the frigid temperatures of winter.
    من تحمل دماهای سرد زمستان را ندارم.

چرا این کلمه مهم است؟

  1. معنای دوقلو: این کلمه در دو زمینه مختلف استفاده می‌شود؛ یکی به‌عنوان توصیف وضعیت دمایی سرد و دیگری به‌عنوان توصیف رفتار یا احساسات سرد و بی‌احساس.
  2. کاربرد در مکالمات و نوشتار: این کلمه برای توصیف موقعیت‌های منفی و سرد استفاده می‌شود، بنابراین آشنایی با آن به شما کمک می‌کند تا در مکالمات و نوشتار خود دقیق‌تر و مؤثرتر عمل کنید.
  3. ارتباط با واژه‌های دیگر: واژه‌هایی مانند cold (سرد)، icy (یخی)، unfeeling (بی‌احساس)، و detached (بی‌ارتباط) به خوبی با frigid مرتبط هستند و می‌توانند به شما در درک بهتر این کلمه کمک کنند.

آزمون کلمه Frigid

بخش اول: ترجمه

  1. The frigid weather forced us to stay indoors.
    • الف) هوا سرد باعث شد که داخل خانه بمانیم.
    • ب) هوا گرم بود و ما به بیرون رفتیم.
    • ج) هوا سرد بود ولی به بیرون رفتیم.
    • د) هوا معتدل بود و ما بیرون رفتیم.
  2. His frigid attitude towards his colleagues made him unpopular.
    • الف) رفتار سرد او نسبت به همکارانش باعث شد که محبوب شود.
    • ب) رفتار سرد او باعث شد که مورد احترام قرار گیرد.
    • ج) رفتار سرد او باعث شد که از محبوبیتش کاسته شود.
    • د) رفتار گرم او باعث شد که محبوب شود.

بخش دوم: جای‌گذاری

  1. The __________ water in the mountains is dangerous for swimmers.
    • الف) frigid
    • ب) warm
    • ج) pleasant
    • د) mild
  2. After the argument, their friendship became __________.
    • الف) frigid
    • ب) warm
    • ج) close
    • د) friendly

بخش سوم: مفهومی

  1. What is the primary meaning of “frigid”?
    • a) Warm
    • b) Cold
    • c) Friendly
    • d) Hot
  2. Where would you most likely use the word “frigid”?

    • a) To describe a hot, sunny day
    • b) To describe an emotional, cold behavior
    • c) To describe a warm hug
    • d) To describe a happy, friendly party

بخش چهارم: تشخیص جمله درست

  1. Which sentence uses “frigid” correctly?
    • a) The frigid summer weather made everyone feel uncomfortable.
    • b) The frigid winter winds made traveling difficult.
    • c) Her frigid smile warmed my heart.
    • d) The frigid conversation ended in laughter.
  2. Which word is closest in meaning to “frigid”?

    • a) Warm
    • b) Friendly
    • c) Cold
    • d) Comfortable

بخش پنجم: ترکیب لغات

  1. The __________ reception they received at the party made them feel unwelcome.
    • الف) frigid
    • ب) enthusiastic
    • ج) warm
    • د) joyful
  2. The __________ climate in the Antarctic makes it difficult to survive.
    • الف) frigid
    • ب) moderate
    • ج) warm
    • د) mild

پاسخ‌نامه

  1. الف
  2. ج
  3. الف) frigid
  4. الف) frigid
  5. b) Cold
  6. b) To describe an emotional, cold behavior
  7. b) The frigid winter winds made traveling difficult.
  8. c) Cold
  9. الف
  10. الف

نتیجه گیری

با یادگیری کلمه dismal، شما اکنون توانایی دارید شرایط و احساسات تیره‌وتار و منفی را با دقت بیشتری بیان کنید. از طریق مثال‌ها و آزمون‌هایی که ارائه شد، مهارت استفاده از این واژه در جملات روزمره و رسمی را تقویت کرده‌اید. یادگیری این کلمه تنها یک گام کوچک در مسیر تسلط به زبان انگلیسی است، اما همین گام‌های کوچک در مجموع باعث می‌شوند تا شما به تدریج در این زبان حرفه‌ای‌تر شوید. تمرین مداوم و استفاده از این واژگان در مکالمات و نوشتار روزانه، کلید موفقیت شما در تسلط بر زبان انگلیسی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درس اول را رایگان ببینید

درس اول ۵۰۴ کلمه ضروری انگلیسی را رایگان ببینید و تأثیر فوق‌العاده آن را بر مهارت‌های زبان خود احساس کنید. تفاوت در یادگیری را با این روش مؤثر و جذاب تجربه کنید!

تمامی حقوق برای شرکت پیشروان داده پرداز صنعت دیجیتال محفوظ است

طراحی سایت توسط پرشیا وب