
یادگیری واژگان ضروری انگلیسی کمک بزرگی به افزایش درک مطلب، تقویت مهارت گفتار و نوشتار و موفقیت در آزمونهای بینالمللی میکند. یکی از واژههای کاربردی در این مسیر، واژهی Flexible است که در درس ۱۰ مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی معرفی شده است. برای مشاهدهی این درس و یادگیری بهتر سایر واژگان، به لینک زیر مراجعه کنید:
معنی و تلفظ
کلمه: Flexible
تلفظ: /ˈflek.sə.bəl/ – فِلِکسِبِل
معنی: انعطافپذیر، قابل تغییر، سازگار
تعریف کلمه Flexible
کلمهی Flexible به ویژگی افراد، برنامهها یا اشیایی اشاره دارد که توانایی تغییر، سازگاری یا خمشدن بدون شکستن یا سختگیری را دارند. این واژه اغلب برای توصیف انسانهایی به کار میرود که از نظر ذهنی یا برنامهریزی توانایی وفق دادن خود با شرایط مختلف را دارند یا برای اشیایی که از نظر فیزیکی قابلیت انعطاف دارند.
نقش دستوری: صفت (Adjective)
نکات مهم درباره کلمه Flexible
- واژه Flexible میتواند هم به ویژگی فیزیکی (مثل سیم یا بدن انسان) و هم به ویژگی ذهنی و برنامهای (مانند زمانبندی یا تصمیمگیری) اشاره داشته باشد.
- این واژه کاربرد زیادی در محیطهای کاری، آموزشی و ورزشی دارد.
- بر خلاف واژههای مشابه مانند “adaptable” یا “adjustable”، واژهی flexible اغلب روی ظرفیت سریع و آسان برای تغییر یا پاسخ به شرایط تمرکز دارد.
اصطلاحات و کاربردهای رایج
- Flexible schedule: برنامه زمانی انعطافپذیر
- Flexible person: فردی که راحت با شرایط جدید سازگار میشود
- Flexible rules: قوانین قابل تغییر یا غیرسختگیرانه
- Be flexible: انعطاف نشان دادن، همراهی کردن
مثالهای کاربردی از Flexible در جمله
مثال ۱:
He has a flexible schedule, so he can meet us anytime.
او برنامه زمانی انعطافپذیری دارد، بنابراین میتواند هر زمان ما را ملاقات کند.
مثال ۲:
These shoes are made of flexible material.
این کفشها از مادهای انعطافپذیر ساخته شدهاند.
مثال ۳:
She is very flexible and adjusts easily to new situations.
او بسیار سازگار است و به راحتی با شرایط جدید وفق پیدا میکند.
مثال ۴:
Flexible thinking is important in solving complex problems.
تفکر انعطافپذیر در حل مسائل پیچیده اهمیت زیادی دارد.
مثال ۵:
The company offers flexible working hours.
شرکت ساعات کاری انعطافپذیر ارائه میدهد.
مثال ۶:
Yoga helps to keep the body flexible and strong.
یوگا به انعطافپذیری و تقویت بدن کمک میکند.
مثال ۷:
She needs to be more flexible with her team members.
او باید با اعضای تیمش انعطافپذیرتر رفتار کند.
مثال ۸:
Flexible policies can attract more customers.
سیاستهای انعطافپذیر میتوانند مشتریان بیشتری جذب کنند.
مثال ۹:
You need a flexible mindset to work in this industry.
برای کار در این صنعت باید ذهنی انعطافپذیر داشته باشید.
مثال ۱۰:
This plastic is strong and flexible.
این پلاستیک محکم و انعطافپذیر است.
مترادفها (Synonyms)
- Adaptable – سازگار
- Adjustable – قابل تنظیم
- Malleable – نرم و قابل تغییر
- Pliable – قابل انعطاف
- Versatile – چندمنظوره، همهکاره
متضادها (Antonyms)
- Rigid – سخت، انعطافناپذیر
- Stiff – سفت
- Inflexible – غیرقابل تغییر
- Unbending – تغییرناپذیر
- Unyielding – سرسخت
آزمون کلمه Flexible
جای خالی را با گزینه صحیح پر کنید.
- To work in a startup environment, you need to be ______.
a) flexible
b) lazy
c) shy
d) narrow - These wires are made of a ______ material that bends easily.
a) thick
b) flexible
c) rigid
d) expensive - Unlike traditional rules, modern policies are more ______ to change.
a) resistant
b) flexible
c) strict
d) careless - The teacher was very ______ and allowed us to submit our homework late.
a) angry
b) helpful
c) flexible
d) worried - That company has ______ working hours, which makes it ideal for parents.
a) flexible
b) long
c) fixed
d) intense - He’s too ______ to accept new ideas.
a) flexible
b) stubborn
c) easy-going
d) generous - Yoga improves both your strength and ______.
a) intelligence
b) motivation
c) flexibility
d) silence - You should be ______ with your plans when traveling abroad.
a) flexible
b) strict
c) punctual
d) detailed - Their minds are too ______ to consider other opinions.
a) rigid
b) flexible
c) creative
d) silent - A ______ employee can adapt quickly to new roles.
a) lazy
b) flexible
c) jealous
d) cold
پاسخنامه آزمون
- a) flexible
- b) flexible
- b) flexible
- c) flexible
- a) flexible
- b) stubborn
- c) flexibility
- a) flexible
- a) rigid
- b) flexible
جمعبندی
کلمهی Flexible یکی از واژههای کلیدی برای توصیف توانایی سازگاری، تغییر و همراهی در شرایط مختلف است. چه در محیط کاری و چه در زندگی شخصی، این ویژگی به موفقیت افراد کمک میکند. این واژه از آن دسته لغاتی است که دانستن آن، هم در مکالمه و هم در نوشتار، نشاندهندهی درک عمیقتری از زبان انگلیسی است. برای یادگیری بهتر این واژه و سایر لغات مهم، توصیه میکنیم حتماً به درس ۱۰ مجموعه ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی سر بزنید.