
یادگیری واژههای ضروری انگلیسی، کلید تقویت مهارتهای زبان و افزایش دایره لغات است. یکی از مجموعههای کاربردی در این زمینه، ۵۰۴ واژه ضروری است که به زبانآموزان کمک میکند لغات پایه و پرکاربرد را بهطور مؤثر بیاموزند.
در درس ۱۳ لغات ۵۰۴، به کلمه Editor میپردازیم. درس ۱۳ لغات ۵۰۴
کلمه Editor به معنای “ویراستار” است و به فردی اشاره دارد که متنها، مقالات، کتابها یا محتواهای مختلف را بررسی، اصلاح و آماده انتشار میکند.
معنی و تلفظ
کلمه: Editor
تلفظ: /ˈed.ɪ.tər/ – اِدیتِر
معنی: ویراستار، شخصی که محتوا را اصلاح و آماده انتشار میکند
تعریف کلمه Editor
Editor شخصی است که مسئول بررسی، ویرایش و اصلاح متنها یا محتواهای چاپی و دیجیتال است. این نقش میتواند شامل تصحیح اشتباهات نگارشی، بهبود ساختار جملات و انتخاب بهترین کلمات برای انتقال پیام باشد. ویراستاران در مجلات، روزنامهها، کتابها، وبسایتها و رسانههای مختلف فعالیت میکنند.
این کلمه عمدتاً به عنوان اسم (Noun) به کار میرود:
اسم (Noun): ویراستار
چند نکته مهم درباره Editor
- Editor vs. Proofreader:
Editor متن را بازنویسی و اصلاح میکند، در حالی که Proofreader فقط به دنبال اشتباهات نگارشی و املایی میگردد. - اصطلاحات رایج:
Editor-in-chief – سردبیر
Copy editor – ویراستار متنی
کاربردهای کلمه Editor در جمله
مثال ۱:
The editor reviewed the article before publication.
ویراستار مقاله را قبل از انتشار بررسی کرد.
مثال ۲:
She works as a book editor in a major publishing house.
او به عنوان ویراستار کتاب در یک انتشارات بزرگ کار میکند.
مثال ۳:
Editors play a crucial role in maintaining the quality of content.
ویراستاران نقش مهمی در حفظ کیفیت محتوا دارند.
مثال ۴:
The editor suggested several changes to improve the clarity of the text.
ویراستار چند تغییر پیشنهاد داد تا وضوح متن بهتر شود.
مثال ۵:
He became an editor after years of working as a journalist.
پس از سالها کار به عنوان خبرنگار، او به ویراستار تبدیل شد.
مثال ۶:
The magazine hired a new editor to refresh its content.
مجله یک ویراستار جدید استخدام کرد تا محتوایش تازه شود.
مثال ۷:
Copy editors ensure that articles are free of errors.
ویراستاران متنی مطمئن میشوند که مقالات عاری از خطا باشند.
مثال ۸:
She has been the editor-in-chief for over a decade.
او بیش از یک دهه است که سردبیر است.
مثال ۹:
The editor decided to shorten the long introduction.
ویراستار تصمیم گرفت مقدمه طولانی را کوتاه کند.
مثال ۱۰:
Many editors use software tools to help with proofreading.
بسیاری از ویراستاران از ابزارهای نرمافزاری برای کمک به تصحیح متن استفاده میکنند.
مترادفها (Synonyms)
- Reviewer – بازبین
- Proofreader – تصحیحکننده
- Redactor – ویراستار
متضادها (Antonyms)
- Author – نویسنده
- Writer – نویسنده
آزمون کلمه Editor
جای خالی را با گزینه مناسب پر کنید:
- The ______ approved the final draft of the novel.
a) editor
b) writer
c) publisher
d) reader - She works as a ______, checking articles for grammar and clarity.
a) journalist
b) editor
c) reader
d) translator - The ______ rejected the article due to numerous factual errors.
a) editor
b) author
c) publisher
d) designer - After completing her novel, she handed it to a professional ______.
a) editor
b) photographer
c) reader
d) critic - A ______-in-chief manages the editorial team of a magazine.
a) editor
b) reporter
c) journalist
d) writer - The author disagreed with the ______ about several changes in the manuscript.
a) editor
b) designer
c) illustrator
d) reader - Proofreaders assist ______ in preparing error-free content.
a) editors
b) readers
c) journalists
d) authors - The ______ decided to publish the article online instead of in print.
a) editor
b) journalist
c) illustrator
d) advertiser - Many ______ specialize in digital content for websites and blogs.
a) editors
b) authors
c) publishers
d) marketers - The ______ suggested improving the headline to attract more readers.
a) editor
b) reader
c) designer
d) critic
پاسخنامه آزمون
- a) editor
- b) editor
- a) editor
- a) editor
- a) editor
- a) editor
- a) editors
- a) editor
- a) editors
- a) editor
جمعبندی
کلمه Editor به فردی اشاره دارد که محتوا را بررسی، اصلاح و آماده انتشار میکند. این نقش در مطبوعات، نشر کتاب، وبسایتها و رسانههای دیجیتال بسیار اهمیت دارد. یادگیری این واژه برای کسانی که با نوشتن، مطالعه و انتشار محتوا سر و کار دارند یا در محیطهای رسانهای فعالیت میکنند، ضروری است.