
یادگیری واژههای پرکاربرد و معنادار زبان انگلیسی به ما کمک میکند تا بهتر ارتباط برقرار کنیم و مفاهیم پیچیده را در قالب واژگان مناسب بیان کنیم. در درس هشتم واژگان ۵۰۴ واژه ضروری، با واژهی Weird آشنا میشویم؛ واژهای که اغلب برای توصیف چیزهای عجیب، غیرعادی یا خارج از انتظار به کار میرود و در مکالمات روزمره بسیار کاربرد دارد.
معنی و تلفظ
کلمه: Weird
تلفظ: /wɪrd/ – ویرْد
معنی: عجیب، غیرعادی، غیرطبیعی
تعریف کلمه Weird
واژهی Weird برای توصیف افرادی، رفتارها یا موقعیتهایی بهکار میرود که با هنجارهای معمول متفاوتاند یا حس عجیبی به شنونده یا بیننده منتقل میکنند. این واژه اغلب بار منفی یا طنزآمیز دارد و در توصیف چیزی بهکار میرود که به طرز عجیبی از حالت طبیعی یا رایج خارج شده است.
نوع کلمه: صفت (Adjective)
کاربرد: برای توصیف ویژگیهای غیرعادی یا عجیب
چند نکته مهم درباره “Weird”
- Weird معمولاً برای توصیف چیزی استفاده میشود که باعث تعجب، سردرگمی یا حتی ترس ملایم میشود.
- بار معنایی آن میتواند خنثی، مثبت یا منفی باشد، بسته به زمینه جمله.
- گاهی برای شوخی یا صمیمیت در توصیف دوستان نیز بهکار میرود (مثلاً “You’re so weird!” به معنی “چهقدر بامزه و عجیب هستی!”).
اصطلاحات رایج با Weird
- Weird out (غیررسمی): کسی را معذب یا نگران کردن
That movie really weirded me out. - Feel weird: احساس عجیبی داشتن
I feel weird about going there alone.
کاربردهای کلمه Weird در جمله
مثال ۱:
That’s a weird question to ask during a job interview.
این سؤال عجیبی برای یک مصاحبه شغلی است.
مثال ۲:
The sky turned a weird shade of green before the storm.
قبل از طوفان، آسمان رنگ سبز عجیبی به خود گرفت.
مثال ۳:
I had a weird dream last night.
دیشب خواب عجیبی دیدم.
مثال ۴:
Some people think modern art is weird.
برخی افراد فکر میکنند هنر مدرن عجیب است.
مثال ۵:
He always wears weird clothes to stand out.
او همیشه لباسهای عجیب میپوشد تا جلب توجه کند.
مثال ۶:
That food tasted weird, I think it was spoiled.
طعم آن غذا عجیب بود، فکر میکنم فاسد شده بود.
مثال ۷:
It felt weird being the only person in the building.
عجیب بود که تنها فرد داخل ساختمان بودم.
مثال ۸:
She has a weird sense of humor that not everyone gets.
او حس شوخطبعی عجیبی دارد که همه آن را درک نمیکنند.
مثال ۹:
There was a weird noise coming from the basement.
صدای عجیبی از زیرزمین میآمد.
مثال ۱۰:
They had a weird experience during their trip to the forest.
در سفرشان به جنگل، تجربهی عجیبی داشتند.
مترادفها (Synonyms)
- Strange – عجیب
- Bizarre – غریب
- Odd – غیرعادی
- Unusual – ناآشنا
- Peculiar – خاص و غیرمعمول
متضادها (Antonyms)
- Normal – طبیعی
- Usual – معمولی
- Ordinary – عادی
- Common – رایج
- Regular – نرمال و منظم
آزمون کلمه Weird
جای خالی را با گزینهی صحیح پر کنید.
- That movie was really ______. I couldn’t understand anything.
a) exciting
b) weird
c) boring
d) usual - His behavior seemed a bit ______ last night.
a) weird
b) polite
c) relaxed
d) friendly - She wore a very ______ dress to the party that surprised everyone.
a) common
b) weird
c) elegant
d) expensive - I heard a ______ sound coming from the kitchen.
a) silent
b) weird
c) smooth
d) normal - It was a ______ situation; I didn’t know how to react.
a) funny
b) serious
c) weird
d) happy - That’s a rather ______ story; are you sure it’s true?
a) weird
b) believable
c) usual
d) plain - My little brother drew a ______ picture in his notebook.
a) weird
b) realistic
c) neat
d) average - The weather turned ______ in the middle of the day.
a) weird
b) nice
c) calm
d) sunny - I feel ______ about this idea. Let’s talk it over.
a) sure
b) weird
c) confident
d) excited - There was something ______ about that man’s smile.
a) normal
b) warm
c) weird
d) cheerful
پاسخنامه آزمون
- b) weird
- a) weird
- b) weird
- b) weird
- c) weird
- a) weird
- a) weird
- a) weird
- b) weird
- c) weird
جمع بندی
کلمه Weird یکی از واژههای مهم در زبان انگلیسی است که برای توصیف موقعیتها، افراد یا اشیای عجیب و غیرمعمول استفاده میشود. این واژه در مکالمات روزمره، توصیف احساسات و حتی طنز بسیار کاربردی است. با یادگیری دقیق کاربردهای آن از درس ۸ واژگان ۵۰۴ واژه ضروری، میتوانید زبان انگلیسی خود را طبیعیتر و روانتر بیان کنید.