
یکی از مؤثرترین روشها برای گسترش دایره واژگان زبان انگلیسی، آشنایی با واژههای پرکاربرد در متون رسمی و غیررسمی است. مجموعه “۵۰۴ واژه ضروری” یکی از منابع ارزشمند برای زبانآموزانی است که قصد دارند تسلط بیشتری بر زبان داشته باشند. در این درس از مجموعه، به بررسی واژه “Massive” میپردازیم که در درس ۷ لغات ۵۰۴ معرفی شده است.
کلمه Massive به معنای “عظیم، بسیار بزرگ یا سنگین” است و اغلب برای توصیف چیزی با ابعاد یا تأثیر چشمگیر به کار میرود.
معنی و تلفظ
کلمه: Massive
تلفظ: /ˈmæs.ɪv/ – مَسیو
معنی: عظیم، بزرگ، حجیم، سنگین
تعریف کلمه Massive
کلمه Massive به چیزی اشاره دارد که بسیار بزرگ، سنگین یا گسترده باشد. این واژه بیشتر بهعنوان صفت (Adjective) استفاده میشود و در زمینههای مختلفی مانند فیزیکی، احساسی، اقتصادی یا حتی دیجیتال، کاربرد دارد. برای مثال، ممکن است از Massive برای توصیف یک ساختمان عظیم، یک خسارت شدید، یا حمایت گسترده مردمی استفاده شود.
نکات مهم درباره کلمه Massive
۱. کلمه Massive بار معنایی بسیار قوی دارد و از آن برای تأکید بر شدت، وسعت یا بزرگی یک چیز استفاده میشود.
۲. Massive میتواند هم در موقعیتهای مثبت و هم منفی به کار رود.
۳. در زبان محاورهای، از این واژه برای تأکید بر “چیز باورنکردنی یا بسیار زیاد” استفاده میشود.
مثالهای کاربردی
مثال ۱:
The explosion caused massive damage to the building.
انفجار خسارت عظیمی به ساختمان وارد کرد.
مثال ۲:
They launched a massive campaign to promote the new product.
آنها کمپینی گسترده برای تبلیغ محصول جدید راهاندازی کردند.
مثال ۳:
The company reported a massive increase in profits this year.
شرکت امسال افزایش چشمگیری در سود گزارش داد.
مثال ۴:
He suffered a massive heart attack but survived.
او دچار حمله قلبی شدیدی شد اما زنده ماند.
مثال ۵:
A massive crowd gathered to see the celebrity.
جمعیت عظیمی برای دیدن آن سلبریتی جمع شدند.
مثال ۶:
The massive mountain range stretches for hundreds of kilometers.
رشتهکوه عظیمی صدها کیلومتر امتداد دارد.
مثال ۷:
There is massive support for the new law.
حمایت گستردهای از قانون جدید وجود دارد.
مثال ۸:
She made a massive effort to finish the project on time.
او تلاش زیادی کرد تا پروژه را به موقع تمام کند.
مثال ۹:
A massive storm hit the coast last night.
طوفان شدیدی شب گذشته به سواحل رسید.
مثال ۱۰:
We saw a massive improvement in his English skills.
ما شاهد پیشرفت قابلتوجهی در مهارتهای زبان انگلیسی او بودیم.
مترادفها (Synonyms)
- Huge – بسیار بزرگ
- Enormous – عظیمالجثه
- Immense – عظیم
- Gigantic – غولپیکر
- Colossal – بسیار عظیم
متضادها (Antonyms)
- Tiny – بسیار کوچک
- Slight – جزئی
- Minor – کماهمیت
- Insignificant – بیاهمیت
آزمون کلمه Massive
جای خالی را با گزینهی صحیح پر کنید:
- The team received ______ support from their fans.
a) slight
b) massive
c) limited
d) soft - The earthquake caused ______ damage to the city.
a) minor
b) neat
c) massive
d) light - A ______ elephant stood in the middle of the road.
a) tiny
b) massive
c) invisible
d) hollow - They spent a ______ amount of money on advertising.
a) massive
b) narrow
c) careless
d) minor - His reaction to the news was ______.
a) invisible
b) controlled
c) massive
d) silent - That tiny car can’t carry a ______ load.
a) massive
b) delicate
c) simple
d) empty - The tower is ______ and can be seen from miles away.
a) fragile
b) massive
c) faint
d) short - She was surprised by the ______ difference in quality.
a) massive
b) quiet
c) unclear
d) relaxed - Their failure was due to a ______ lack of planning.
a) complete
b) massive
c) modest
d) rough - The crowd gave a ______ cheer when the team scored.
a) weak
b) massive
c) quiet
d) early
پاسخنامه آزمون
- b) massive
- c) massive
- b) massive
- a) massive
- c) massive
- a) massive
- b) massive
- a) massive
- b) massive
- b) massive
جمعبندی
کلمه Massive از جمله واژههایی است که در موقعیتهای مختلفی برای بیان بزرگی، شدت یا تأثیر بالا به کار میرود. این کلمه در مکالمات روزمره، اخبار، متون رسمی و علمی بسیار رایج است. آشنایی با این واژه به زبانآموز کمک میکند تا توصیفات دقیقتر و مؤثرتری داشته باشد. با تمرین مداوم و دیدن کاربرد این واژه در جملههای واقعی، میتوانید بهراحتی آن را در صحبتها و نوشتههای خود بهکار ببرید.