
یادگیری واژههای کاربردی زبان انگلیسی، بهویژه آنهایی که در موقعیتهای مختلف زندگی روزمره و تخصصی بهکار میروند، میتواند مهارت زبانی شما را به شکل چشمگیری تقویت کند. یکی از این واژههای مهم، کلمهی Detect است که درک درست و استفادهی بهجای آن نقش بسزایی در تقویت مهارت خواندن و شنیدن شما دارد. این کلمه از درس ۶ لغات ۵۰۴ است.
در این درس به بررسی واژهی “Detect” میپردازیم؛ واژهای که به معنای تشخیص دادن، کشف کردن یا پی بردن به چیزی پنهان یا ناشناخته است. این فعل اغلب در موقعیتهایی استفاده میشود که نیاز به دقت و بررسی وجود دارد، مانند کشف یک بیماری، تشخیص یک مشکل امنیتی، یا یافتن نشانهای از فعالیت مجرمانه.
معنی و تلفظ
- کلمه: Detect
- تلفظ: /dɪˈtekt/ – دیتِکت
- معنی: تشخیص دادن، کشف کردن، پی بردن
تعریف کلمه Detect
فعل Detect به معنای شناسایی چیزی است که ممکن است واضح یا آشکار نباشد. این واژه معمولاً زمانی بهکار میرود که چیزی نیاز به بررسی، ابزار یا توجه ویژه دارد تا کشف شود؛ مانند علائم بیماری، تغییرات در سیستم، یا فعالیتهای پنهان.
نکات مهم درباره Detect
- این واژه اغلب در حوزههای علمی، پزشکی، امنیتی، و تکنولوژی استفاده میشود.
- برای انجام عمل “detect” گاهی به ابزار یا روش خاصی نیاز است، مانند دوربین حرارتی، تست آزمایشگاهی یا نرمافزارهای پیشرفته.
اصطلاحات رایج
- Detect a problem – تشخیص یک مشکل
- Detect a signal – شناسایی یک سیگنال
- Early detection – تشخیص زودهنگام
- Detective work – کارآگاهی یا فعالیتهای مربوط به کشف واقعیت
کاربردهای کلمه Detect در جمله
مثال ۱:
Doctors failed to detect the disease in its early stages.
پزشکان نتوانستند بیماری را در مراحل اولیه تشخیص دهند.
مثال ۲:
The alarm system can detect even the slightest movement.
سیستم هشدار میتواند حتی کوچکترین حرکت را هم شناسایی کند.
مثال ۳:
It’s hard to detect sarcasm in text messages.
تشخیص طعنه در پیامهای متنی دشوار است.
مثال ۴:
The software is designed to detect viruses on your computer.
این نرمافزار برای شناسایی ویروسهای کامپیوتر طراحی شده است.
مثال ۵:
Police used special equipment to detect explosives.
پلیس از تجهیزات خاصی برای شناسایی مواد منفجره استفاده کرد.
مثال ۶:
He could detect a slight hesitation in her voice.
او توانست یک مکث جزئی را در صدای او تشخیص دهد.
مثال ۷:
Smoke detectors are essential in every home.
آشکارسازهای دود در هر خانهای ضروری هستند.
مثال ۸:
The system detected an error in the code.
سیستم یک خطا در کد را شناسایی کرد.
مثال ۹:
Scientists have detected water on Mars.
دانشمندان موفق به کشف آب در مریخ شدهاند.
مثال ۱۰:
Dogs can detect certain types of cancer by smell.
سگها میتوانند برخی انواع سرطان را از طریق بویایی تشخیص دهند.
مترادفها (Synonyms)
- Identify – شناسایی کردن
- Discover – کشف کردن
- Spot – متوجه شدن
- Recognize – تشخیص دادن
- Sense – حس کردن
متضادها (Antonyms)
- Miss – از دست دادن
- Overlook – نادیده گرفتن
- Ignore – توجه نکردن
آزمون کلمه Detect
جای خالی را با گزینهی صحیح پر کنید.
- Doctors were able to ______ the illness before it spread.
a) ignore
b) detect
c) explain
d) prevent - The security system can ______ any unauthorized entry.
a) predict
b) detect
c) cancel
d) install - This device helps scientists ______ changes in temperature.
a) detect
b) create
c) delay
d) solve - You can’t always ______ emotions from a text message.
a) paint
b) detect
c) hear
d) tell - The virus was difficult to ______ without specialized tools.
a) buy
b) detect
c) repair
d) upload
پاسخنامه آزمون
- b) detect
- b) detect
- a) detect
- b) detect
- b) detect
جمعبندی
کلمهی Detect یکی از افعال پرکاربرد در زبان انگلیسی است که در زمینههای علمی، روزمره، امنیتی و پزشکی بسیار استفاده میشود. یادگیری این واژه نهتنها درک شما از متون تخصصی را تقویت میکند، بلکه در موقعیتهای واقعی زندگی نیز به شما کمک میکند تا بهتر ارتباط برقرار کنید و مسائل را تشخیص دهید.
در درسهای بعدی به واژههای مهمتری از مجموعه ۵۰۴ خواهیم پرداخت تا دامنهی واژگان شما گستردهتر شود و در مکالمات و نوشتار بهکار گرفته شوند.